مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:19211 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:6

اگر خدا عادل است، پس چرا گاهي حوادثي رخ ميدهد كه جز زيان و ضرر و كشتن گروهي نتيجه ديگري ندارد؟
داوري درباره بلاها و مصيبتها و اينكه اين نوع پديدهها جز ضرر و زيان و تباهي و خرابي سود ديگري ندارند، بستگي به اين دارد كه وضع عمومي جهان با تمام ابعاد آن براي ما روشن باشد، سپس داوري كنيم كه اين پديده جز بدي و ضرر نتيجه ديگري ندارد، و واضح است كه چنين احاطهاي بر اوضاع عمومي جهان براي ما ممكن نيست.
يك فيلسوف هر چه هم با ديد مطلق و آزاد، رويداد مورد نظر خويش را بررسي كند فقط از نقطه مصالح مردم مرز و بوم خود و دريچه زمان خويش ميتواند درباره آن داوري كند، و هرگز نميتواند از زمان مشخص زندگي خود گامي فراتر نهد، در حالي كه داوري صحيح در اين موارد علاوه بر نظر وسيع، نياز به آن دارد كه از علل و انگيزهها و همچنين نتايج و مقدمات آن پديده از ازل و تا ابد آگاهي داشته باشد.
چه بسا ممكن است كه يك پديده و رويداد از يك بعد كوچك بيفايده و زيانبار جلوه كند، ولي با در نظر گرفتن ابعاد ديگر، درگذشته و آينده مفيد و سودمند باشد.
آيا در جهان فيلسوفي پيدا ميشود كه شعاع يك پديده و رويداد را تا اعماق ازليّت و ابديت پيش برد و هر حادثهاي را در مجموع ابعاد زمان و مكان با تمام رگ و ريشهها و شاخ و برگهاي آن مورد بررسي قرار دهد و سپس داوري كند كه مثلاً سيل سرتاسر زيانبار است.
طوفاني در شعاع چند كيلومتري بوجود ميآيد و چند درخت را از جاي ميكند، اگر در علل پيدايش آن دقت كنيم خواهيم ديد كه چه بسا اين طوفان معلول وزش باد مفيد و سودمندي در هزاران هكتار زمين بوده كه قطعات ابر را از سواحل دريا با خود همراه داشه و به بيابانهاي سوزان و سرزمينهاي آمادهاي رسانيده است. اگر كمي بالاتر رويم خواهيم ديد كه باد در نقطه وسيعتري به صورت نسيم ملايمي بود كه به روح و روان ساكنان آنجا فرح و شادي بخشيده است.
بشر در ارزيابي پديدههاي آفرينش دچار يك نوع خودبيني خاص است، و بهمه چيز و به هر پديده از عينك سودجوديانه خويش مينگرد، هرگاه حادثهاي به سود او و بستگان و دوستان او بود، فوراً به وجد و شادي برميخيزد، و اگر فردي مؤمن باشد به شكرانه آن پيشاني بر خاك ميسايد، و در غير اينصورت آن را بلا و آفت و بدبختي و تيرهروزي تلقي ميكند.
يك چنين داوري بسان درگيري ابر قدرتها در نقطهاي از جهان ميباشد كه هرگروه و دستهاي آن را از ديده منافع خويش تفسير ميكند، گروهي آن را نعمت و پيروزي و برخي آن را شكست سياسي تلقي ميكنند.
از اين بيان روشن گرديد كه تقسيم سطحي پديدهها به خير و شر، علتي جز تنگي نظر و يك بعدي بودن مطالعه و داوري ندارد.
اصولاً هر پديدهاي را اعم از نيك و بد، زشت و زيبا بايد با نظام جهان سنجيد و آن را جزئي از مجموع جهان آفرينش دانست، و سپس درباره آن داوري نمود. چه بسا براي بقاء نظام آفرينش، انفجاري در نقطهاي ضرورت داشته باشد كه از فرو ريختن نظام گيتي جلوگيري كند، اين انفجار هرچند گروهي را نابود و آباديهايي را ويران ميكند، اما در عين حال مطابق با حكمت و عدالت پرودگار است.
آثار تربيتي بلاها
بلاها و مصائب در تربيت و پرورش فضائل اخلاقي انسان آن چنان مؤثرند كه كمتر عاملي از نظر تأثير به پايه آن ميرسد، اينك به برخي از آثار ارزنده آن اشاره ميكنيم:
1ـ شكوفائي استعدادهاي نهفته.
افراد انسان با استعدادهاي گوناگون گام به پهنه هستي مينهند، ولي براي شكفتگي استعدادهاي نهفته شرايطي لازم است كه اين بذر را در وجود انسان به حركت و جنبش و به تربيت و پرورش درآورد؛ انسان در پرتو مصائب، قواي دماغي خود را بكار مياندازد و به قلههاي مرتفع علم و آگاهي ميرسد، و اگر سختيها و محروميتها نبود هرگز بشر از نردبان علم بالا نميرفت.
بنابراين بايد گفت مصائب و مشكلات و بلاها، مادر خوشبختي و كانون راحتي است، و اگر زندگي دور از آلام و مصائب بود هرگز بشر به راحتيهاي موجود دست نمييافت.
2ـ استقامت و پايداري
يكي ديگر از آثار تربيتي مصائب اين است كه در انسان روح مقاومت و پايداري را تقويت ميكند و او را در برابر حوادث، صبور و بردبار، بار ميآورد و طوفان حوادث نميتواند درخت وجود او را از جاي بكند، پدر و مادري كه مراقبند فرزند آنان در كشمكش حوادث و مصائب قرار نگيرد سخت در اشتباهند، اين بچهها در طوفان حوادث بسان درخت بيدي بر لب جويبارند كه بهر بادي ميلرزند و در گردبار حوادث بسان پر كاهي از اين سو به آن سو پرتاب ميشوند، ولي افراد بلاديده و زجر كشيده مانند سنگها و كوههاي استواري هستند كه هيچ عاملي قدرت انفجار آنها را ندارد.
همانطور كه فولاد در پرتو آتش سختتر ميشود و چاقو بوسيله سوهان تيزتر ميگردد، شدائد و سختيها نيز انسان را مصممتر و برندهتر ميسازد.
تا نبيند رنج و سختي مرد، كي گردد تمام تا نيايد باد و باران، گل كجا بويا شود
3ـ زنگ بيدار باش
از آثار ثمربخش مصائب، بيداري انسان و توجه او به جهان غيب و وارستگي او از جهان ماده است، زندگي شيرين و لذيذ مايه غفلت است و سبب ميشود كه انسان در لذائذ ماده و علائق نفساني آنچنان فرو رود كه جز لذات جسماني و لذت بدني و خوشي چند روزه دنيا، به هيچ عنصر اخلاقي و فضيلت انساني توجه پيدا نكند.
وقتي نظام شيرين بهم ميخورد و اسباب و مقدمات مادي از كار ميافتد و پردههاي ضخيم غفلت دريده ميشود و انسان خود را در كام مرگ و نابودي ميبيند، در اين وقت ارتباط و پيوستگي خود را با جهان غيب استوارتر ميسازد. بشر غرق در نعمت، مانند مسافري است كه با اتومبيل آخرين سيستم كه از هر نظر وسائل استراحت در آن فراهم است، مسافرت ميكند؛ بطور مسلم مسافرت با چنين وسيلهاي با سرعت زياد در جاده اسفالت، خواب و غفلت را بر انسان آن چنان مستولي ميسازد كه در طول مسافرت چيزي را درك نميكند، ولي هنگامي كه راننده پا روي ترمز ميگذارد، وضع زندگي دگرگوني ميشود و از خواب و غفلت بيدار ميگردد. بلاها و مصائب نيز كه چرخهاي زندگي را از گردش باز ميدارند و زنگ توقف را به صدا درميآورند، در حقيقت مانند ترمزي است كه بشر را از خواب و غفلت كه نتيجه زندگي شيرين است، بيدار ميكند.
قرآن مجيد در اين زمينه ميفرمايد:
«وَ ما اَرْسَلْنا في قَرْيَةٍ مِنْ نَبّيٍ اِلاّ اَخَذْنا اَهْلَها بِاْلبَأْساءِ وَالضَرّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضرَّعُون». اعراف/94.
[هيچ پيامبري را در هيچ دهكده و شهري نفرستاديم مگر آنكه مردم آنها را به شدت و سختي دچار نموديم تا شايد (متنبه شده) و به ما متوجه شوند].
«وَ لَقَدْ اَخَذْنا آل فِرْعَون بِالسِنين وَ نَقْصٍ مِنَ الثَمَراتِ لَعْلَّهُمْ يَذكُرُون». اعراف/20.
[قوم فرعون را به خشكسالي و كمي ميوه دچار نموديم تا شايد متذكر گردند].
در حقيقت مصائب و بلاها مانند سيليهاي سخت و گران آن پزشك حاذق است كه پس از انجام عمل جراحي به چهره بيمار كه در بيهوشي فرو رفته مينوازد، و او را با ضربههاي سخت از خواب گران كه ممكن است به قيمت جان او تمام شود، بيدار ميكند؛ و گوئي بلاها و مصائب نعمتهايي است كه به صورت قهر تجلي ميكند.
هرگاه انسان از اين پيش آمدهاي ناگوار بهره معنوي برد و براستي بيدار گردد، اين پيش آمدها براي او لطف و احسان و نيكي خواهد بود؛ ولي اگر باز هم از خواب بيدار نشود، آنجا است كه بايد گفت اين شخص گرفتار مصيبت شده است؛ چه مصيبتي از اين بالاتر كه وسيله خوشبختي و بيداري انسان پيش بيايد، ولي باز او توجه نكند و بخواب ادامه دهد.

: آية الله جعفر سبحاني
الهيات و معارف اسلامي

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.